<$SiKHooL$> |
25 September 2006
رشد تمدن باستان
انقلاب کشاورزي عامل پيدايش تمدن هاي باستان هدف اصلي اين بخش توضيح چرايي و پيدايش تمدن يونان از جمله فلسفه عقلي آن و ويژگي عمده تمدن پيشرفته غرب است. در باب اهميت اين بخش ميتوان به انگلس مراجعه کرد که گفت:" بدون تمدن هلنيسم و امپراتوري روم به عنوان يک اساس اروپاي مدرن وجود نداشت." و حتي سخن برتراند راسل هم يادآور شويم که" هيچ چيز شگفت انگيز تر از پيدايش ناگهاني تمدن يونان و يا دشوارتر از توضيح آن در سراسر تاريخ نيست." فلسفه عقلي غرب در هيچ جامعه ديگري از جهان يافت نشد. اين فلسفه را در سايه ويژگي هاي تمدن يوناني با خصوصيات زير ميبينيم: 1. به هم ريختن مناسبات قبيله اي يا تيره اي و جايگزين شدن آن با مناسبات طبقاتي 2. رشد روابط پولي و کالايي 3. رشد مالکيت خصوصي 4. پيدايش دولت طبقاتي 5. پيدايش موطن و پديده شهروندي در ابتدا بايد گفت اولين عامل توسعه انديشه مستقل انساني توليد مازاد بر مصرف بود. افزايش توليد استفاده از وسايل جديد منجر به افزايش توليد مازاد بر مصرف توليد کنندگان گرديد. اين پديده عامل هم رشد تمدن و هم ايجاد طبقات اجتماعي تا حد برده بود. افزايش توليد دو پيامد بلافصل داشت: نخست موجبات تغذيه بهتر را فراهم آورد. و سپس توليد اضافي بر مصرف به گروه هايي از جامعه فرصت داد تا به کارهاي غير توليدي براي مايحتاج زندگي، مانند کارهاي فکري بپردازند. در مورد تغذيه بهتر انگلس مي نويسد:" گوشت و شير فراواني که در اختيار آريايي ها و سامي ها بود ، و بخصوص اثر نافع اين غذاها بر رشد کودکان ،شايد بتواند تکامل عالي تر اين دو نژاد را بيان کند." جامعه با توليد اضافي بر مصرف توانست فعاليت هايي نظير بازرگاني، کارهاي دستي صنعتي، ساختماني و ... را رونق ببخشد و سر منشاء تحول و پيدايش تمدن هاي باستان باشد و توليد را هم بصورت کالا درآورد. در شرايط اقليمي متفاوت پيدايش بيش از 20 تمدن بزرگ باستان پس از هزاره چهارم پيش از ميلاد عمدتا محصول انقلاب کشاورزي بود. روشن است که سرمنشا تمدن هاي باستان که آغازگر سه کانون اصلي تمدن در سه منطقه افريقا ،اروپا و آسيا بودند به منابع آبي نزديک بودند.گرچه به هر جهت هيچکدام دوام نيافتند. درين جا 3 پرسش مطرح مي شود.دلايل پيدايش و گوناگوني اين تمدن ها، علت افول يا سقوط آنها و اينکه چرا ديگر تمدن ها به مرحله فکري اقتصادي يونان نرسيدند. دليل پيدايش همانطور که ذکر شد ناشي از اضافه توليد بر مصرف در بخش کشاورزي و دامداري بود.اساس پيدايش تمدن ها و رشد و تفاوت آنها عمدتا از توان اقتصادي آنها برآمده است. عمده دليل افول تمدن ها هم ناشي از کاهش توليد و بحران اقتصادي بوده. تحميل خرج هاي گسترش سلطه حاکمان و کمي مازاد توليد زراعي معمولا منجر به سقوط مي شده است. کمبود آب روابط اجتماعي متفاوتي را طلب ميکرد. اختراع ابزار توليد جديد سبب ساز انفرادي شدن توليد در بعضي تمدن ها شد که بدون نياز به ديگران فرد بتواند دست به توليد و سپس اضافه توليد بر مصرف بزند. اما در جوامعي که مالکيت خصوصي شکل نگرفته بود و افراد حتي با ابزار جديد هم به گروه وابسته بودند تحول و رشد تمدن در يک چرخه باطل افتاد. زيرا اهميت آب و کمبود اش که زمين را بدون آن بي ارزش ميکرد اين اجبار بر حفظ گروه را بهمراه مي آورد.بيشترتمدن هاي شرق با چنين مشکلي روبرو بودند. همين مسأله باعث شد ايرانيان دست به اختراع قنات بزنند.که ادامه اش ممکن بود به انقلابي منتهي شود اما نيروي کار فرساينده بود و اداره و سرپرستي قنات ها هم تنها از ديوان سالاري دولتي برمي آمد. همين منجر به سياست هاي مستبدانه اي شد که جلوي رشد توليد را مي گرفتند. نسل اندر نسل در اختيار داشتن زمين هاي زراعي و در نتيجه محصول کار توسط پادشاه و بکار گرفتن اين ثروت انبوه در فعاليت هاي غير توليدي مانند ساختن کاخ ها و اهرام فراعنه در مصر و يا استحکام بخشيدن به قدرت نظامي و ديوان سالاري تمام توان جامعه را به هدر ميداد و مسير رشد جامعه را بشدت کند و محدود به خواست پادشاه مي کرد. در همان دوران ، يونان به کانون اصلي اعتلاي انديشه و پيشرفت هاي علمي بدل شد."تجمل بيش از حد و مخارج غير توليدي اشراف، در ازدواج، مراسم عزا و مانند آن ممنوع شد" يا "در دوران ژوليوس سزار مزارع ، ساليانه ميان گروه ها، يعني طوايف و قبايل، و نه خانواده ها تقسيم ميگرديد"
Comments:
Post a Comment
|
This is a summarization of a book,named"Chera Iran aghab mand o gharb pish raft" which is written by Dr.Kazem Alamdari |